نارنجستان خیال[ادبیات معاصر،سه گانی](محمد عبداللهی)

با اجازه دکتر فولادی: این وبلاگ اول و پانزدهم هر ماه به روز می شود.

نارنجستان خیال[ادبیات معاصر،سه گانی](محمد عبداللهی)

با اجازه دکتر فولادی: این وبلاگ اول و پانزدهم هر ماه به روز می شود.

سه گانی های تازه(4)

دوستان سلام.

اعیاد شعبانیه رو به حضور همه ی شما شادباش می گم.


لطفا نوشته های بنده رو از نقد منتقدانه ی خودتون بی نصیب نگذارین.


(1)

سیمین بر و رو

می خواهمت رود!

مثل ویار زن به لیمو


(2)

قلبم

برّه ای نا آرام

می کُنیش آیا رام؟


(3)

بر نام من مپیچ

مجعول و منگ و گیج

مردی به نام هیچ


(4)

این چه عادتی ست؟

هرچه که بزرگ تر شدیم،

گرگ تر شدیم!


(5)

زنی در شعله می رقصید و می گفت:

"پس از من باز باران خواهد آمد؟"

چه مرگی(انتحاری) بد!


(6)

چرا بر علف ها سلامی نکردم؟

چه سردم!

من از جنس پاییز دردم!


نظرات 46 + ارسال نظر
عبداللهی 1390,04,14 ساعت 20:24

دوستان سلام.لطفا به انگیزه ی نقد به نوشته های بنده نظربیندازید.
با احترام عبداللهی.

سلام آقای عبداللهی.
ماشا‌ءالله قطار سه گانیهای شما هم سریع پیش می رود.
آفرین بر شما. خیلی زیبا بودند. واقعا سه گانی درونی شما شده است. در این سه گانیها ایجاز بیشتری نیز نسبت به قبلیها به کار رفته است.
جا دارد در همین جا اعیاد شعبانیه را هم خدمتتون تبریک بگویم.
برقرار باشید.

سلام استاد!
هر چه دارم همه از دولت آن یار عزیز است همه!

سلام
زیاد از ویژگیهای سه گانی نمیدانم ،ولی اگر بشود پیام را در بیت سوم به مخاطب منتقل ساخت شاید بهتر باشد.اعیاد شعبانیه مبارکباد!

سلام برآقای عبداللهی عزیز و تلاش و بزرگیشان.

سه گانی هاتون هرروز بهتر و زیباتر می شوند و این نشان تلاش خوب شماست.
زیبا بودند و جالب فقط جسارتا در شماره ۱ کلمه ی ؛رود؛ رو در سطر دوم نفهمیدم یعنی چی و اصلا برای چی اومده درحالیکه به لحاظ وزن می شود آن را با کلمه ای مثل ؛آه؛ هم پرکرد.

مورد ۲ و ۴ یک اشکال کوچولوی وزنی داره. مثلا در شما ره ی ۴ باید اول شعر یک کلمه ای به اندازه ی ؛آه؛ بیاید تا هجا کامل شود.
مورد ۵ دوسطراول عالی است اما سطر آخر ناگهان افت موسیقی و مفهوم رو باهم داریم.

مورد ۶ بسیار زیبا و موجز و کامل بود.
در کل هم که سه قافیه ای به نظرم چندان خوش آیند نیست.
جسارت منو ببخشید. ممنونم از حوصله تون.
تندرست باشید

وقتتون به شادی!
از حسن نظرتون سپاسگزارم.
"رود " از وازگان محاوره ای و فولکلوریک منطقه ی ماست و به معنای "عزیز دلم"و از این قبیل در محاورات استفاده می شود و امروزه هم کاربرد دارد. استفاده از کلمه تعامدی است و وجودش لازم و برای پرکردن وزن نیست.
در سه گانی دوم تقطیع هجا به صورت:
فَعّلُن
فاعلاتن/ فَعّلُن
فاعلاتن/فَعّلُن
آمده است و جسارتا هیچ گونه اشکالی دیده نمی شه.
در سه گانی چهارمنیز تقطیع هجا این گونه است:
فاعلاتُ /فَع
فاعلاتُ/فاعلاتُ /فَع(با یک اختیار شاعری)
فاعلاتُ/فَع
به گمان بنده در این سه گانی نیز اشکال وزنی نیست.
مورد 5 نیز در آغاز این گونه بوده:
چه مرگی بد/ زنی در شعله می رقصید و می گفت/پس از من...
البته اشکال شما به جاست و می شود به صورت نوشتاری فوق مشکل را حل کرد،اما به نظر من بار معنایی کلام بیشتر می گردد.
مورد 6 هم حالا که شما اشاره کرده اید می بینم سه قافیه ای است یعنی در هنگام سرایش اصلا متوجه این مساله نبودم .کما اینکه بد هم نیست.
در پایان از حوصله ای که به خرج داده اید ممنونم از تون .باید بگم که جواب های بندنه رو حمل بر بی ادبی و یا حاضر جوابی نفرمایید. من معتقدم در کل مباحث این چنینی به غنای نهال نو پای دکتر عزیزمون کمک شایانی خواهد کرد.

بسیارجالب بود موفق باشید البته بعضی ازانسانهاهرچه بزرگترمی شوند(ازنظرقدرت وثروت...)
سیاس ترمی شوند بنابراین ازروباه هم بگویید

سلام بر حضرت دوست و ممنون از حضور دوست!برای این قضیه هم فکری خواهم کرد. البته...

سلام جناب‌آقای عبداللهی
بسیار ممنونم از لطف شما.
سه‌گانی‌هاتون بسیار زیبا بودند و لذّت‌بخش...
نقطه‌ی ضعیفی برای نقد به چشم بنده نیومد و همه‌ زیبایی بود.
این ایّام بر شما هم مبارک باشه
در پناه خدا، شاد و سلامت باشید[گل]

ممنون از حضور گرمت.منم این ایام رو به شما عزیز تهنیت می گم. در پناه مولا باشید.

بااحترام به لینک‌های وبلاگم افزودمتون تا بیش‌تر و به‌تر از وجودتون بهره‌مند بشم.

با احترام به حضور گرمتون. بنده هم با کمال افتخار شما را جهت تبادل اندیشه و نظرات لینک خواهم کرد.

سلام جناب عبداللهی
باتشکر از شما بابت سه گانی های پرمغز وزیباتون باابیاتی باعنوان قمر بنی هاشم منتظر حضور ونظرات صائبتان هستم.

سلام حاج آقا!از حضورتون سپاسگزارم. حتما سری خواهم زد.

سلام و درود!

در سه گانی اول ارتباط اندام و چهره ی سیمین
(نقره ای)، با رنگ لیمو که زرد است شاید زیاد هماهنگی نداشته باشد.منظورم از لحاظ
تصویری‌ست.اما نگاه و حس شاعرانه‌ی زیبایی در این سه‌گانی بود.

در سه‌گانی دوم بین قافیه‌ها اتفاق زیبایی افتاده بود.آرام و رام.این نوع قافیه در شعر تاثیر مثبت زیادی دارد.و اینکه به نظر من فعل (می‌کنیش) عامیانه است و در این شعر، خوب جلوه نمی‌کند.
این فعل در اصل (می‌کنی‌اش) بوده که این هم باز جالب نیست.مثل (می‌بری‌اش) که به شکل عامیانه می‌شود : (می‌بریش).

درود بر جناب قلی نسب عزیز.
اعیاد برشما تهنیت باد.
نگاه شاعرانه ی شما آن چنان هست که به فکر ما هم نمی رسه.ولی دوست عزیز ویار زنان به لیموی سبز است تا لیموی زرد.گذشته از این من در جنوب کشور زندگی می کنم .درسته که نوشتم "مه پاره ی سیمن بر و رو" ولی پوست مردم منطقه ی ما بیشتر "سبزه"است (معذرت می خوام،برنزه)
.پس بنا براین می شود ارتباطی بین "سبزگ و "سبزه"پیدا کرد.(شوخی کردم)
اما واژه ی"می کنیش"درست است یک واژه ی عامیانه است ولی حال و هوای سه گانی خودمانی و محاوره ای است.به نظرم چندان هم بد نیست.در خصوص تذکر مربوط به سه گانی ش 5 در جوابیه ی سر کار خانم رحیمی مطالبی رو به عرض رسوندم.
در پایان از حسن نظرتون ممنونم . بازم به عرض برسونم که این تبادل نظرها قطعا برای استحکام نهالی است که همه ی ما مشغول حفظ و نگهداری و برپایی آن هستیم و بندنه به هیچ عنوان قصد دفاع از نوشته هایم رو ندارم.

سه‌گانی چهارم خوب بود.استفاده از اسمی که ویژگی های یک صفت را منتقل می‌کند کار زیبایی ست.سوالی که در آغاز شعر پرسیده اید نقطه ی اصلی شعر است و مخاطب را به فکر فرو می برد.

سه گانی پنجم تصویر زیبایی دارد.اما به نظرم در بند آخر که رکن (مفاعیلن فعولن) شکسته شده، اشکال وزنی وجود دارد.به نظرم چون دو بند قبلی با رکن (فعولن) پایان یافته اند، بند آخر نیز باید با همین رکن تمام شود.

در سه گانی ششم درون کاوی و برون نگری شاعرانه‌ی زیبایی وجود دارد.شاعر از سردی و زردی خودش ناراحت است اما این ناراحتی را در برخورد با سبزی علف ها بروز می دهد و این خیلی زیباست.

در مجموع دست مریزاد! شعر در درون شما در حال پیشرفت خوبی ست.لحظات شاد و غم انگیز
شاعرانه ی زیادی در همه ی این سه گانی ها وجود داشت.مرا ببخشید اگر زیاد پرحرفی کردم.خواستم من هم به نوبه ی خودم در خوانش این شعرها سهمی داشته باشم.اعیاد شعبانیه بر شما مبارک.موفق باشید.خدانگهدار.


سلام و درود
بسیار زیبا و پرمغز بودند این سه گانیها.بهره بردم.
در سه گانی دوم به نظرم اگر بنویسید "قلب من" وزنش روانتر می شود.
اعیاد شعبانیه نیز بر شما مبارک باشد.

سلام بر باران گرامی!
از حسن نظرتون سپاسگزارم.در جوابیه ی مربوط به نظر سر کار خانم رحیمی در این خصوص توضیحاتی رو ارائه داده ام. راستش در آغاز نگارشگقلب من"بود ولی یه کم مشکل وزنی پیدا می کنه.یعنی قلبم=فع لن است و با اختتامیه ی گانهای دیگر سه گانی تناسب بهتری برقرار شده است.
بازم از حسن نظر تون سپاسگزارم.

سلام مجدد.
مرا ببخشید.امیدوارم با نظراتی که دادم از من دلخور نشده باشید.حقیقت این است که نظر دادن از سوی من زیاد،کار خوبی هم نیست.چون اطلاعاتم هنوز به اندازه‌ی نقد نیست.نظراتی که برای این شعرها نوشتم آنچه بود که به ذهنم می رسید و از شعر شما می فهمیدم.اگر خوب نبود عذر میخواهم.

موفق باشید.

سلام بر شما دوست خوبم.
جناب قلی نسب همچنان که در کامنت قببل هم خدمتتان عرض کردم،قطعا این قبیل مباحث و تبادل نظرات کمک شایانی به ارتقای سطح کیفی سه گانی خواهد نمود.مطمئن باشید نه تنها از شما دلخور نیستم،بسیار مشعوف و شاد م که نظرات صائب و استواری را ارائه داده اید .هیچ وقت از شما دلخور نبوده،نخواهم شد.اطلاعات شما چراغ راه ماست دوست عزیز!از اطلاعات و نظرات شما و دوستان دیگر استفاده خواهم کرد.
پایدار باشید.

سلام آقای عبداللهی بزرگوار
شعر های خیلی خوبی خوندم.
همگی خیلی خوب بودن
اعیاد شعبانیه مبارک

سلام1 ممنون از حسن نظرتون.
ایام بر شما نیز مبارک باد.

س.ف.ط 1390,04,15 ساعت 12:37

سلام!
اعیاد مبارک!

۱. میخواهمت رود؟!نفهمیدم اینو
۲.من حس میکنم سطر اول و دوم میشه یه سطر باشه...

۳.عالی عالی عالی هم ساخت بیرونی هم درونی
۴.هرچه که انگار یه ذره وزن و دچار مشکل کرده ولی خیلی زیباست

۵.سطر سوم کوتاهه انگار وزن ناتمامه
۶.اینهم گویا سطر سوم و دوم یکی هستند

چقدر نظرات بیجا دادم شرمندم استادید شما

درود !
از حضورتون مسرور شدم.ایام بر شما نیز مبارک باد.

1)"رود" از واژگان فولکلوریک ماست و به معنای"عزیز دل " و از این قبیل به کار می رود.در پاسخ به نظرات سر کار خانم رحیمی به صورت مبسوط چیزهایی نگاشته ام .لطفا مطالعه بفرمایید.تنها چیزی که فراموش کردم بنویسیم این است که "رود"برای پر کردن وزن و از این قبیل نیامده است.گزینشی ست هوشمندانه علاوه برر معنای خاص که در فوق به آن اشاره کردم،جناس زیبایی نیز با "رو" در مصرع نخست همین سه گانی به وجود می آورد که خالی از لطف شاعرانه نیست.
2)در تقطیع هجا این امر ممکن نیست زیرا به صورت :
فع لن
فاعلاتن/فع لن
فاعلاتن/فع لن
آمده است.اگربه جای "قلبم"، "قلب ِ من " بود،حق با شما بود.
3)لطفتان مزید
4/5/6)ارجاعتون می دم به جوابیه ی نظر سر کار خانم رحیمی.
از این همه وسواسی که در خوانش نوشته ی این حقیر از خود نشان داده اید ،بسیار خرسندم.اظهارات بنده رو به حساب حاضر جوابی نذارین .قبلا هم در جواب دوستان دیگه گفته ام که این بحث ها و نظرات کمک خواهد کرد به زیباتر شدن سه گانی.
بدرود.

سلام....

سه گانی های خوبتان را خواندم. به امید موفقیت های بیشتر .

شاد باشید.

درود
من هم خواهان سربلندی شما وهمه ی دوستان هستم.

سلام بر شاعر
تنوع در کارهای شما چشمگیر است
4 و 6 را سه گانی تر دیدم
بر قرار باشید .

درود بر شما
شاد باشید.

[ بدون نام ] 1390,04,16 ساعت 03:17

سلام
جناب عبداالهی
سه گانیی های بسیار زیبایی خواندم.
چهارمی را دوست تر داشتم .
اعیاد شعبانیه بر شما مبارک

سلام بر جناب عبداللهی
سه گانی های بسیار زیبایی خواندم.
چهارمی را دوست تر داشتم.
اعیاد شعبانیه نیز بر شما مبارک.
نویسا باشید.

درود.
کامیاب باشید.

یوسفی 1390,04,16 ساعت 09:39

دوست عزیزسلام
البته وصدالبته مهارت شماستودنیست.به نظرم درسه گانی۱اگرواژه ی مانندجای مثل بگیردازنظروزنی وموسیقیایی بهتراست.درسه گانی ۵فکرکنم «ا» واژه ی باران فراموش شده.

سلام بر جناب یوسفی گل!
دوست عزیزم از ارائه ی نظرصائبت استفاده کردم.از این همه دقت نظر شما ممنونم.در خصوصتذکر اولتون به قول آقای زارعی می شینم روش فکر می کنم اما تذکر دوم حق با شماست الف باران افتاده چشم درستش می کنم.در ضمن آقای زارعی دیروز زنگ زد جویای حالت شد.

مجید 1390,04,16 ساعت 15:26 http://badsaba.blogfa.com

سلام اقای عبدالهی استفاده کردم . البته اخری بیشتر به دل نشست موفق باشید . با چند شعر کوتاه در خدمتم.

وقتتان خوش!
در اولین فرصت خواهم آمد.
ممنون از حضورتون.

سلام جناب عبدالهی...اعیادشعبانیه برشما هم مبارک...ممنون از نظر بزرگوارانه ی شما...جسارتا شما را به لینک هایم افزودم...خوشحال میشم اگه به لینک هایتان افزوده شده واز نظرونقدهایتان استفاده ببرم...ماناباشید...

ایام به کامتان!
با افتخار ،شما رو به لینک های وبلاگم می افزایم.

سلام
بی نهایت سپاس از محبتی که در خصوص نقد سه گانی های بنده مبذول فرمودید .
بر قرار باشید شاعر

فرید 1390,04,16 ساعت 22:31

لذت بدم از خواندن سه گانی های زیببایتان

هم محلی 1390,04,16 ساعت 22:33

عجب اشعار نابی لذت مان مضاعف شد

عباس 1390,04,16 ساعت 22:55

دوست عزیزم!این دفعه سه گانی های زیبایی رو به معرض خوانش گذاشته ای.لذت بردم.

رضا 1390,04,16 ساعت 23:02

راستی چرا هرچه بزرگتر می شویم،گرگ تر می شویم؟

کاظمی 1390,04,16 ساعت 23:08

زیبا بود. برقرار باشید.راستی ویار یعنی چه.

Sahar 1390,04,17 ساعت 02:08 http://daftaresepid.jbg.ir

درود شاعر
اشعار شیرین و زیبایی رو در این وبلاگ خواندم و لذت بردم

قلمت جاودان و احساستان برقرار

با آرزوی هرآنچه نیکوست

بدرود

Sahar 1390,04,18 ساعت 12:32 http://daftaresepid.jbg.ir

درود جناب عبداللهی گرام

سپاس از عطرحضور ارغوانی تان در جاده خیس و بارانی ام
ومرسی الطاف بی کران واز نگاه دقیقتان به خط خطی قلم نیمه جانم
کاملا درست و حق باشماست
سپاسگذارم از راهنمایی مفیدشما
استفاده بردم از فرمایشاتتان

با آرزوی هرآنچه نیکوست
برقرار باشید
بدرود

سلام بر جناب عبداللهی گرامی.

سه گانی های زیبایتان را خواندم بزرگوار. زیبا و دلنشین سروده اید. دست مریزاد و سه گانی هایتان بی شمار باد. در ضمن با ۳۰ سه گانی تازه بروزم و منتظر حضورتان.

سپاس.

وقت خوش
ممنون از حضور و نظرتون.چشم حتما خواهم آمد.

عبداللهی 1390,04,19 ساعت 22:24

سلام بر جناب غلامی عزیز.
پیام تشکر جناب عالی رو در صندوق پستی خوندنم.ممنونم از حسن نظر تون.

عباسی 1390,04,19 ساعت 23:14

آفرین بر شاعری که شما باشید.

س.ف.ط 1390,04,21 ساعت 23:09

سلام بزرگوار به روزم
راستی من فامیلیم طبسیه نه حسینی!!!

وقتتون به خیر.چشم حتما خواهم آمد.درخصوص فامیل شریفتون ،معذرت می خوام.حتما درستش می کنم.

اسدی 1390,04,22 ساعت 10:09

سلام. لذت بردم از این همه اشعار زیبا در یک جا.دست شما درد نکنه.

سلام بر جناب عبداللهی بزرگوار...

از لطفتان ممنونم .سه گانی دوم را فعلا برداشتم تا سر فرصت دوباره اصلاحش کنم و یک سه گانی دیگر جایش نوشتم. پس خوشحال میشوم دوباره سر بزنید و نظر بدهید.


سلام آقای عبداللهی عزیز!

اومدم اینجا تا مخصوصا از حوصله و توجهتون برای کار های بچه ها و خودم تشکر کنم. مخصوصا از دقتی که در کار بچه های سه گانی دارید.
دستتون درد نکنه. سالم باشید.

سلام بر سرکار خانم رحیمی
از توجه و امتنان شما به این حقیر بسیار مسرور شدم.هم چنان که بارها و بارها در وبنوشته های دوستان گفته ام،هدفی جز پویایی و سرزندگی نهال نوپای دکتر فولادی عزیز ندارم.نمی خواهم و بر این نیز نیستم که بر نوشته ها و شعرهای دوستان که انصافا عالی می سرایند،خرده بگیرم .بلکه یادآوری های دوستانه ای است که امیدوارم به دل نگیرند.
از توجه و حوصله ی همه ی سروران سپاسگزارم.

سلام آقای عبداللهی.وقت شما هم بخیر.انشاالله شما هم در همه ی امور به لطف خدا موفق و موید باشید.

مجید 1390,04,28 ساعت 20:49 http://badsaba.blogfa.com

با سلام خدمت اقای عبد الهی سه گانیهای زیبایی خوندم نقد و نظر استادان را هم در این موارد استفاده می کنم. از لطف و توجه شما به شعر های این پستم تشکر میکنم و نکته ها را به کار می گیرم اما یه سوال دارم و ان اینکه وارث و مرده ریگ را فرمودید یکیست من کاملا این دو را جدا ازهم میبینم به عنوان یک ترکیب اضافی. باز هم تشکر . نکات ارزندهای را یاد اور شدید.

سلام بر آن یار یگانه.
عرض ادب و احترام همیشگی.

سلام
وممنون ازنکته سنجی وراهنمایی تان
باافتخارلینک می شوید

درود برشما جناب اقای عبدالهی...
استدعا می کنم جناب...
شما صاحب نظرید واهل فن ...
بهتر شد که شما پاسخ گو باشید که البته بیشتر می دانید...
وممنون از حسن نظرشما در خصوص سه گانی های بنده...
از سه گانی های زیباتون استفاده بردم وخوشحال میشم باز هم برادری فرموده وکارهایم را چک... و نقد بفر مایین...بدرود...

سلام
از نوشته هاتون استفاده کردم.خیلی زیباست.اما همچنان روی حرفم ایستادم که سه گانی چیز جدیدی نیست. شما فرمودید که خانم سخنگو تازه کارند الان که دارم سه گانی های شما رو می خونم باز هم همون رو می بینم:
چرا بر علف ها سلامی نکردم؟
چه سردم من از جنس پاییز دردم
که یه بیت شعر در وزن های قدیمی هست.
یا

زنی در شعله می رقصید و می گفت:
"پس از من باز باران خواهد آمد؟"

همچنین

بر نام من مپیچ
مجعول و منگ و گیج
مردی به نام هیچ

که این وزن هم قدیمی هست

اما شما فرمودید که "اون چه که در درک سه گانی بسیار مهم است درک مضون و محتوا و البته توجه به ظاهر و بافت شعر از قبیل وزن،قافیه ،استعارات و کنایات ،تمثیل ها وضرب المثلها و ... است که باعث می شن یک سه گانی خوب خلق بشه."
اینهایی که شما فرمودین از ویژگی های شعر کلاسیک ماست و چیز جدیدی نیست.شما توجه کنید که اگه رباعی در مقابل غزل قرار می گیره سبک جدیدی هست و از روی اصول و شما قدرتش رو می تونید ببینید.اما سه گانی شما عزیزان و گان های اون مثل همه سبک های من در آوردی که ما به وفور می بینیم راه به جایی نخواهد برد.
البته نمی دونم شاید شما منظورتون همون هایکو باشه که خواستید اون رو با اوزان فارسی منطبق کنید و اسمش رو عوض کنید.و اگه اینطور باشه من در همین لحظه حدود 20 نفر هایکو نویس در تهران و کرج می شناسم که چند ساله به این کار مشغولن و هر کدوم یه وزنه به حساب میان پس اینا زود تر از شما شروع کردن و باید این سبک به نام اونا نوشته بشه
با تشکر

سلام بر جناب آل حبیب
از بذل توجه جناب عالی به این قالب و اشعار بنده و دیگر دوستان کمال تشکر رو دارم.
جناب آل حبیب!بحث من و دیگر دوستان من این نیست که اگر قرار باشد قالب جدیدی به وجود آید ،حتما باید وزنی نو متولد شود که و یژه ی همان قالب نو باشد،بلکه به عکس قالب های متفاوت می توانند در بحور عروضی و اوزان یکسان شکل بگیرند.به طور مثال هم دوبیتی و هم غزل می تواند در وزن مفاعیلن/مفاعیلن/مفاعیل سروده شود یا اوزان دیگر .اما آنچه که باعث تفکیک قالب های مختلف شعری می شود چند فاکتور مختلف است که از آن جمله اند:
-تعداد ابیات
-طرز قرار گرفتن قافیه در شعر
-مضمون و محتوا(چرایی شعر)از نوع مدح،عاشقانه،هجو و ...
حال سخن من و دوستان گرامی بنده بر سر این است که نوعی هنجار شکنی شکل گرفته است در باب تعداد ابیات و قوافی .سه گانی نوعی قالب شعری است با سه مصراع که مصاریع اول و دوم در تکمله ی مصراع سوم می آید و این مصراع کاری را انجام می دهد که در رباعی یا دو بیتی.یعنی ضربه ی اخر یا به قول یکی از دوستان."ناگهانگی" یا پایانه در مصراع سوم قرار می گیرد.مصراع سوم سخنی مستقل از مصراع های دیگر سه گانی ست که می تواند در نقل قول ها و نوشته های دیگر به کار رود.این مصراع می تواند چکیده ای از یک ضرب المثل یا روایت و یا هر نوع گفتمانی باشد که شاعر از آن به عنوان چکش کلامی خود بهره می برد.
اما "هایکو"نوعی روایت دیگر است که ربط شکلی با سه گانی ندارد.چون هایکو سرا الزامی در کاربرد قافیه و احیانا وزن ندارد،بلکه رعایت هجاست که در هایکو حرف اول را می زند.نوعی کلام هفده هجایی که شاعر ملزم به رعایت آن است و نبیش و نه کم.در واقع در هایکو شاعر با نوعی در زنجیر بودن و کلنجاتر رفتن با هجاهها در گیر است و اختیاراتش بسیار محدود است و به نظر بندنه به همین علت است که هایکو ی دندان گیر در پهنه ی ادبیات ما کم اند و هاکو سرای خوب ،نادر.
سخن دیگر این که همه ی سبکهایی که امروز برای خود در گستره ی ادبیات ما جایی باز کرده اند روزی "من در آوردی "بوده اند فراموش نکنیم چه ها که بر سر نو سرایان نیامد در همین چند دهه ی اخیر .
از افتخارات من و دوستان دیگرم این است که خوانندگان و شاعران و ادب دوستان بسیار به این قالب نو پا اقبال خوش نشان داده اند و آن را دوست می دارند.هم چنان که در جوابیه ی مربوط به کامنت سر کار خانم رضوی - که از شاعران خوب سه گانی سرا محسوب می شوند_ گفتم،شما دوست عزیز را به وبلگ استاد فولادی با نام"باید سلام کرد به گسترده زیستن"،"طوفان بی ملاحظه"،"سه گانی"ارجاع می دهم.

سلام)البته گویا باید گفت درود!) حضرت دوست
هولدرین میگه:
در این روزگار تنگنا شاعران چه می کنند.

از شعر زنی در شعله می رقصد(مفاعیلن مفاعیلن... خوشم اومد
ولی به نظرم سایر سه گانه ها مضمونی انتزاعی و غیر محسوس تر دارند.
خوشحال می شم که درباره ی شعرم نظر بدین(پرنده جان...)

سلام دوست عزیز
با دفتر دوم سه گانی هام به روز هستم

انتظار ---------انتظار می کشد
تیک تاک آخر است
مرگ هم مسافر است

درود بر شما جناب اقای عبداللهی
پاسخ اقای ال حبیب عینا حضورتان ارسال می گردد

............................................................................................................................................

در پاسخ به آقای عبداللهی:

سلام
از نوشته هاتون استفاده کردم.خیلی زیباست.اما همچنان روی حرفم ایستادم که سه گانی چیز جدیدی نیست. شما فرمودید که خانم سخنگو تازه کارند الان که دارم سه گانی های شما رو می خونم باز هم همون رو می بینم:
چرا بر علف ها سلامی نکردم؟
چه سردم من از جنس پاییز دردم
که یه بیت شعر در وزن های قدیمی هست.
یا

زنی در شعله می رقصید و می گفت:
"پس از من باز باران خواهد آمد؟"

همچنین

بر نام من مپیچ
مجعول و منگ و گیج
مردی به نام هیچ

که این وزن هم قدیمی هست

اما شما فرمودید که "اون چه که در درک سه گانی بسیار مهم است درک مضون و محتوا و البته توجه به ظاهر و بافت شعر از قبیل وزن،قافیه ،استعارات و کنایات ،تمثیل ها وضرب المثلها و ... است که باعث می شن یک سه گانی خوب خلق بشه."
اینهایی که شما فرمودین از ویژگی های شعر کلاسیک ماست و چیز جدیدی نیست.شما توجه کنید که اگه رباعی در مقابل غزل قرار می گیره سبک جدیدی هست و از روی اصول و شما قدرتش رو می تونید ببینید.اما سه گانی شما عزیزان و گان های اون مثل همه سبک های من در آوردی که ما به وفور می بینیم راه به جایی نخواهد برد.
البته نمی دونم شاید شما منظورتون همون هایکو باشه که خواستید اون رو با اوزان فارسی منطبق کنید و اسمش رو عوض کنید.و اگه اینطور باشه من در همین لحظه حدود 20 نفر هایکو نویس در تهران و کرج می شناسم که چند ساله به این کار مشغولن و هر کدوم یه وزنه به حساب میان پس اینا زود تر از شما شروع کردن و باید این سبک به نام اونا نوشته بشه
با تشکر
..............................................................................................................................................بدرود...

سلام ممنونم به وبلاگه گروهیه ما سر زدین ولی شعر بنده شعر نسبتآ بلند دومی بود با مطلعه پرنده جان؛که البته شما درباره اش نظری ندادین.
سبز باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد