سلام همراهان صمیمی!
برگ های تقویم به این روزها که می رسند،رنگ می بازند و برخی از شرمناکی ،سیاه می شوند؛جامه ای سوگوار بر تن سال های تا کنون.
راستی !ابن ملجم از خجالت چه می کشد؟ وفاتحان دروغین تاریخ چگونه می زیند لابه لای برگهای به ظاهر زرینش ؟
این چند سه گانی را قبلا ارائه داده بودم اما سه گانی ها متعلق به مولاست و حیفه در ایام شهادتش زمزمه نشه
1)
فرق آسمان شکافت
یک ستاره سوخت
ماهپاره سوخت
2)
کهکشان راه شیری از نفس فتاد
بس که تا سحر ستاره بیخت
بس که شیر در مذاق بو تراب ریخت
3)
برق شمشیر فرود آمد و آه!
هیبت آبروی آب شکست
نانجیب آینه ای ناب شکست!
4)
طبیب آن لحظه ای که سر تکان داد
صدای ضجه ای تاآسمان رفت
به جان چاه هم دلشوره افتاد.
این سه گانی زیبا را دوست و هم محلی خوبم جناب کنعان محمدی برای من کامنت گذاشته اند.ایشان مدت هاست در کار سرایش سه گانی هستند و کارهای زیبایی را خلق کرده اند. ان شاءالله درپستی اختصاصی سه گانی های جناب محمدی را به نقد خواهیم نشست.
امشب ازفرق علی کعبه پلی زد به بهشت...
چه مراعات نظیری است...
علی.کعبه.بهشت...
التماس دعا.