سلام یاران صمیمی
ایام عزا داری سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین ع تسلیت باد.
عزا داری هاتان قبول!
***
سه گانی این پست رو به نابخردی و نادانی اهل کوفه اختصاص دادم. شاید اگر کوفیان و نابخردان در آن روزگاران امام را یاری می کردند،کار به این روزها و این جاها نمی کشید.
***
نفرین به صدایتان به خاموشی تان!
این گونه حسین ع ماند در باورتان؟
نفرین به تمامی فراموشی تان!
سلام محمد جان
قند مکرر بود خواندن دوباره ی احساس نابت
آفرین رفیق
سلام دوست عزیزم
با یک سپید و دو سه گانی بروزم و ننتظر نگاه مهربانت
سلام محمد
مرسی هنوز با این مشغله باغ شعر میگی
به قول خودت شعرهایت بوی خرما میدهد
راستی تو فیس بوک چرا نیستی
همیشه شاد
آیت
سلام آیت جان.
سپاسگزارم از حضورت .
خیلی دلم برات تنگ شده.کجایی؟
سلام دوست نازنینم
استاد سوالی داشتم از محضرتان.
یکی از دوستانم در کامتتهای خصوصی ام آمده و این نظر را گذاشته اند
ایده های خوبی در سه گانی دارید ولی باید بیشتر روی وزن دقت کنید.در سه گانی دوم
الحمدلله را
چه عاشقانه ذکر میکنم
به بودنت که فکر میکنم
وزن مصراع اول "مستفعلن فاعلن" می باشد در حالی که وزن دو مصراع بعدی تکرار "مفاعلن" است.می بینید که وزن مصراع اول کمی با اون دوتا متفاوت است.در سومی هم
لنگ میزند طبعم
چون شکسته ای بانو
عصایش نمیشوی بانو؟
دو مصراع اول هموزن هستند اما مصراع اخر کمی وزنش متفاوت است..
استاد آیا باید در سه گانی هر سه مصرع از یک وزن برخوردار باشند؟
سلام
عجب سه گانی مناسبتی زیبایی
دمت گرم بادا
با دو تا هایکو به روزم
لطفا تشریف
سلام
جالب بود امیدوارم حسینی باشی به ما هم سر بزن
سلام محمدجان
بروزم و منتظر نظر
درووود
سلام داداش عزیز همشهری هنرمندم
با یه متن ادبی به روزم
خوشحالم میکنی
تشریف و راهنمائی
دریغ نشه لطفا
سلام جناب عبداللهی عزیز
با چند تا متن و شعر به روزم
لطفا تشریف و ارشاد
ارادت هم باقی است
باغهای دهبه و عید یعنی آخر نقاشی زیبای خدا
حیف که بچا تیم مخ نرا میدزن
شاداب باشین
دوست وبرادرعزیزم جناب عبدالهی
مصیبت وارده راتسلیت گفته برای شماوسایربازماندگان ارزوی سلامتی وبقای عمردارم
سلام عبداللهی عزیز
خوبی داداش
این روزا فکر کنم باغهای دهبه دست کمی از بهشت نداره
یه سال سیزده بدر تو باغهای دهبه بودیم چسبید - هیلو بستیم
البته من به شخصه ار هیلو میترسم یعنی در کل از ارتفاع میترسم سی همی هم نرفتم خلبان بشم
با یه متن ادبی کوتاه به روزم
تشریف لطفا
شماره تلفنتون هم ندارم میشه برام خصوصی کامنت بذارین عید ببینمتون
دشت چشمان تو سگهای فراوان دارد
زین سبب در دل من خون به جریان دارد
عاشق روی تو هر کس که شود میداند
مست و دیوانه چرا سر به بیابان دارد
مهر یعقوب کم و عشق زلیخا اندک
گونه ی چاه تو صد یوسف کنعان دارد
صوت شیرین تو چون نغمه ی عبدالباسط
پاکی قلب تو را آیه ی قرآن دارد
تا به مشرک شدن و کافری اش راهی نیست
هر کسی سخت به چشمان تو ایمان دارد
منم آهوی پریشان شده در گیسویت
جنگل موی تو صیاد خراسان دارد
(کنعان محمدی)
دشت چشمان تو سگهای فراوان دارد
زین سبب در دل من خون به جریان دارد
عاشق روی تو هر کس که شود میداند
مست و دیوانه چرا سر به بیابان دارد
مهر یعقوب کم و عشق زلیخا اندک
گونه ی چاه تو صد یوسف کنعان دارد
صوت شیرین تو چون نغمه ی عبدالباسط
پاکی قلب تو را آیه ی قرآن دارد
تا به مشرک شدن و کافری اش راهی نیست
هر کسی سخت به چشمان تو ایمان دارد
منم آهوی پریشان شده در گیسویت
جنگل موی تو صیاد خراسان دارد
(کنعان محمدی)
دلم ازریزش آوار،ازدیوارمیترسد
زبان ازگفتن هرراست،پیش یارمیترسد
شبی درابتدای کوچه دلواپسی دق کرد
تنم،ازاین هوای بی توواجبارمیترسد
قفس،من،آسمان،تکراریک تردیدطولانی
فرارازمیله ها،اماقفس انگارمیترسد
شکستی درشبی بیرنگ،ایمان مرادرخویش
برو،دیگرنیا،حس من ازتکرارمیترسد
کسی درپشت بغضم،حس دردم راتکان میداد
شبیه زلزله،بغض من ازآوارمیترسد
پریشانم من ازحس پشبمانی که میدانی
من ازگریه،دل ازتکرارطوطی وارمیترسد
من ازچشم تومیخوانم تمام حرفهایت را
نمیگویم به تو،آخردل ازانکارمیترسد
کسی داردتمام خنده هارامیکشد درمن
من ازحجم قفس،دل ازطناب دارمیترسد
مدتی هست اوبه روی سنگ من،بانگاهش خودنمایی میکند
صحبت ازیک اتفاق تلخ وگنگ،صحبت ازداغ جدایی میکند
حرف ازدیداراول میزند،بازمیگویدبه من ازآن زمان
هی برایم تازه ترمیسازدش،بازشرح آشنایی میکند
"خانه خالی،کوچه خلوت،عشق نیست،بی توازاهل زمین دل کنده ام"
دارداینگونه ازاین تنهاترین،بازهم او دلربایی میکند
من نمیفهمم چراحالا؟چرادارداز عشقش به من میگویداو
حال دستم هست کوتاه اززمین، عشق راداردگدایی میکند
بارهاگفتم دلم رانشکند،بارهاگفتم ولی او بی خیال
آنقدرباسوزمیگرید که باز،دارد این دل راهوایی میکند
بازدارم خام حرفش میشوم،باز دلسوزی،دوباره ...وای نه
بازداردازهمان راه دراز،بردلم فرمانروایی میکند
دایمااینجاست روی سنگ من، کاش ها رامیکند ارزانی ام
بعدمیخواهدکه من باورکنم،مثل من فکررهایی میکند
آخرش هربارمیگویدبه من،کن حلالم دوستت میداشتم
دیگرازآن خانه خواهم رفت،آه، صحبت ازیک جابجایی میکند
هرچه اودلتنگتر،من سنگ تر،اوست ازمن دور،من هم دورتر
شایداینگونه خودش راخالی از،درد وجدانی خدایی میکند
لبهای طعنه زن به سخن واشد
اسرارخودفروشی اش افشاشد
باآن سکانس مبهم درآن فیلم
باباکه ماه پیش عمل کردو
قلبش به پول وام مهیاشد
آمدزجابلندشود.. آن فکر...
دستش زدررهاوقدش تاشد
آری چه تلخ بودکه میفهمید
آن پول هاچگونه مهیاشد
مادرخجل،به زیرسرش،شاید
درفکربی پناهی فرداشد
دخترکه توبه کرده بودوخدامی دید
دیگرنفس بریده وتنهاشد
درگوشه ای خزیدوبه خودپیچید
مشت برادرش به تنش جاشد
آن شب که بی رمق به خیابان زد
پنهان میان سوزش سرماشد
درخودندیدتوبه شکستن را
نوری به جاده دیدوزجاپاشد
درجاده،چندمتری یک ماشین...
دخترفدای ماندن باباشد
هراسان گشته شهری از کمان تیز ابرویت
چه سازی میزند برخورد آن جفت النگویت
چه بود آن کوچک مشکی که آتش زد به ایمانم
بقول آن قدیمی ها بنازم خال هندویت
به یک حرکت کسوفی را به پا کردی به وقتی که
کشیدی چادرت را نازنینم بر گل رویت
بلند است و سیاه و لابلایش باد می افتد
عجب یلدای طوفانی به پا کرده ست گیسویت
چه حالی میدهد چای ام بدون قند، آن لحظه
که میخندی و میریزد عسل از کنج کندویت
(کنعان محمدی)
سکوتم تلخ بود و روزهایم یک به یک طی شد
عزیزم،جانم و عشقم،همه تبدیل به هی شد
نوای ساز بی رحم جدایی می رسد از راه
چه تقدیر غریبی شد،دلم دمساز با نی شد
چه ساده دل به او دادی اگر چه چشم پوشیدم
دلم راضی نشد هرگز،به دنبال تو پاپی شد
غریبانه شکستم در میان دوستان خود
بگو آخر قرار عشقمان موکول تا کی شد
دلم مستانه می لرزد که در فصل بهار عشق
برای من که از غم می گریزم، لحظه ها دی شد
چرا با رفتنت هی می شمردم خاطراتت را
سزای سادگی این بود،تقدیرم به غم طی شد...
شاید دلش یک جای دیگر گیر کرده
وقتی نگاهش قلب من را پیر کرده
هر شب همین افکار بیمارو پریشان
قلب مرا از زنده بودن سیر کرده
عیبی ندارد که رفیقم هم رقیب است
وقتی نگاهش گرگ ها را شیر کرده
باید بگویم ساعتم حتما خراب است
امشب دوباره مثل هر شب دیر کرده
دیشب تمام خوابهایم بوی او داشت
ساعت چرا خواب مرا تعبیر کرده
آخر سراسر بی تو غم شد،شاهنامه
وقتی که یک ضرب المثل تغییر کرده
با من غریبی می کند عیبی ندارد
یک آشنا دنیای او تسخیر کرده
دیشب به خودگفتم بخواب آرام و بی اشک
اینبار شاید با خدا تدبیر کرده
حتما در این بوده صلاح هر دوی ما
وقتی دلش یک جای دیگر کرده...
سلام عزیزم وب شما پیشرفت کرده بدوآپم جیگر
ﺳﻼﻡ ﺁﻗﺎﻱ ﻋﺒﺪﻟﻠﻬﻲ ﺷﻌﺮﺭﻭ ﺍﺻﻼﺡ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﻴﻔﺮﺳﺘﻢ ﺧﺪﻣﺘﺘﻮﻥ
ﻓﺼﻞ ﺍﻭﻝ ﺳﻼﻡ ~ﺭﺷﻮﺭﻡ
ﺑﺮﺍﻣﺎﻣﺸﻬﺮ,ﺷﻬﺮﻣﻐﺮﻭﺭﻡ
ﺑﻪ ﻛﻪ ﺷﺶ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ ﻋﺮﻭﺱ ﻗﻴﺮ
ﺷﻬﺮﻟﻴﻤﻮﻭﺧﺎﺭﻙ ﻭﺍﻧﺠﻴﺮ
ﺭﻭﺩﺑﺎﺗﺸﻨﮕﻲ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺕ
ﻗﺮﻩ ﺁﻗﺎﺝ ﺑﺮﻓﻨﺎﺷﺪﻩ ﺍﺕ
ﻧﺨﻞ ﻫﺎﻱ ﺑﻠﻨﺪ~ﺭﺑﺎﺭﺕ
ﻣﺮﺩﻫﺎﻱ ﻏﻴﻮﺭ ~ﺭﻛﺎﺭﺕ
ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎﻱ ﻫﻨﻮﺯ~ﺭﺧﺎﻛﺖ
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺻﺒﻮﺭﺩﻝ ~ﺍﻛﺖ
ﺷﺎﻟﻴﺖ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎﺩﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩﻩ
ﻫﺮﺩﺭﺧﺘﺖ ﻛﻪ ﺻﺪﺟﻮﺍﻧﻪ ﺯﺩﻩ
ﺳﻴﺒﻚ ﺗﺮﺵ ﻭﺷﺎﻩ ﺗﻮﺕ ﻭﺍﻧﺎﺭ
ﻫﻤﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻧﻮﻋﺮﻭﺱ ﺑﻬﺎﺭ
ﺗﺎﻧﻔﺲ ﻣﻲ ﻛﺸﻲ ﻛﻨﺎﺭﻣﻦ
ﻫﻤﻪ ﻓﺼﻞ ﻫﺎ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﻦ
ﺳﻴﻨﻪ ﻣﻦ ~ﺭﺍﺯﻫﻮﺍﻳﺖ ﺑﺎﺩ
ﺗﻦ ﻭﺟﺎﻥ ﻭﺩﻟﻢ ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺑﺎﺩ
ﻓﺼﻞ ﺩﻭﻡ ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪﻱ ﺍﻱ ﺩﻭﺳﺖ
ﻣﻬﺮﺗﻮ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺭﮒ ﻭ~ﻭﺳﺖ
ﺩﺭ ﻭﮔﻮﻫﺮﭼﻜﻴﺪﻩ ﺍﺯﺩﻫﻨﺖ
ﻛﺎﻡ ﺭﻭﺣﻢ ﺷﻜﺮﺷﺪﺍﺯ ﺳﺨﻨﺖ
ﺍﻱ ﻗﻠﻢ ﺣﺎﻣﻞ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺗﻮ
ﻫﺴﺖ ﺍﻣﻴﺪﻭﺷﻌﻒ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺗﻮ
ﺭﻭﺡ ﺁﺭﺍﻡ ﻭﺑﻴﻜﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﻱ
ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ~ﻳﻤﺒﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﻱ
ﺟﺎﻱ ~ﺍﻳﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ
ﻗﻴﺮﺧﻮﺷﺒﻮ ﺯﻋﻄﺮﻣﻬﻤﺎﻧﻢ
ﻓﻜﺮﻭﺩﺳﺘﺖ ~ﺭﺍﺯﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻗﻠﻤﺖ ﺗﺎﺍﺑﺪﺭﻭﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺳﻤﻴﻪ ﻫﺎﺷﻤﻲ
ﺑﺎﺳﻼﻡ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﺷﻌﺮﻫﻢ ﺍﺯﺑﻬﻨﻮﺵ ﻛﺮﻳﻤﻲ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮﻱ ﺍﻧﺠﻤﻦ
ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﻲ ﻣﻦ ﺩﻣﺎﻍ ﻫﻮﻳﺠﻲ
ﭼﺸﺎﺕ ﺳﻴﺎﻫﻪ ﺑﺮﻓﻲ ﻭﺗﻤﻴﺰﻱ
ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﻲ ﻣﻦ ﺩﻫﻦ ﺧﻴﺎﺭﻱ
~ﻳﺮﻫﻦ ﺳﻔﻴﺪﻱ ﺩﻛﻤﻪ ﻧﺪﺍﺭﻱ
ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﻲ ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﭼﻮﺑﻲ
ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﻲ ﻣﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺗﻮﺧﻮﺑﻲ
ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﻲ ﻣﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻮﻧﺎﺯﻱ
ﺑﻴﺎ ﺭﻓﻴﻖ ﻣﻦ ﺑﺮﻳﻢ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ
ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﻲ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺳﺮﻣﺎ
ﺁﺧﻪ ﺁﺏ ﻣﻴﺸﻪ ﺍﻭﻥ ﺗﻮﻓﺼﻞ ﮔﺮﻣﺎ
----------
ﺷﻬﻴﺪﻫﺎﻱ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ
ﮔﻠﻬﺎﻱ ﺭﻧﮕﻴﻦ ﻛﻤﻮﻥ
ﺷﻤﺎﺑﻬﺸﺘﻪ ﺟﺎﺗﻮﻥ
~ﺭﺍﺯﻋﺸﻖ ﺩﻻﺗﻮﻥ
ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﺎﺩﻱ
ﮔﻞ ﻣﻴﺮﻳﺰﻥ ﺑﻪ ~ﺍﺗﻮﻥ
ﺍﻭﻧﺎ ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪﻣﻴﮕﻦ
ﻓﺪﺍﻱ ﻗﺪﻣﺎﺗﻮﻥ
ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺸﻮﺭﻣﺎ
ﺷﻤﺎﺷﺪﻳﺪ ﺟﺎﻥ ﻓﺪﺍ
ﮔﺮﭼﻪ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﺗﻮﺩﻧﻴﺎ
ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻳﺪﺗﻮ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ
همیشه توخیال من،میای کنارپنجره
ولی نگاه عاشقت،یکدفه ازیادم میره
توی خیال من میای،سربه دل تنگ میزنی
اگه حواسم نباشه،به پنجره سنگ میزنی
همیشه توخیال من،میگی تومال من میشی
منم میخندم ومیگم:توکی میخوای آدم بشی؟
بااون نگاه دلربا،گفتی من ودوسم داری
ولی توبیداری همش،دلم روتنهامیذاری
کاشکی که فرقی نمیکرد،مثل خیال باهام بودی
شاهداین اشک وغم وناله وگریه هام بودی
بیاخبربیاربرام،بیابه چشمام سربزن
نذارکه تنهابمونم،به باغ رویام پربزن
پامیذارم روغرورم،این شروع التماسه
حق داری من ونبخشی،تازه اول تقاصه
گریه موداری میبینی،خنده مهمون لباته
دل من آتیش گرفته،چی تواون لحن نگاته
حق داری به روم بیاری،قولای وفانکرده
اون همه چشم گفتنای هیچکدوم ادانکرده
دلتودودستی دادی،چشامودادم غریبه
خندیدم به عشق پاکت،ازمن این کاراعجیبه!؟
با سلام و احترام
از این پس هر جمعه مهمان یک سه گانی برگزیده در سه گانیکو باشید.
منتظر نظز و نگاه و پیشنهاد شما شاعر گرامی هستیم.
با سپاس!
سلام و درود و عرض ادب و احترام
"سه گانیکو" منتظر نگاه مهربان و نقادانۀ شما بزرگوار است.
با سپاس فراوان
سلام و صبح آدینه به خیـــــــــر شاعر گرانمایه
هر آدینه "سه گانیکو" منتظر قدوم نگاه مهربان و روشن شماست .
با سپاس فراوان
سلام و هزاران درود شاعر توانا و خووووب
با احترام و افتخار دعوتید به "سه گانیکو"!
سلام و درود بسیار شاعر بسیار خوب و...
از سه گانی ارسالی تان بسیار سپاسگزارم ...
به خاطر ازدحام آثار ارسالی
در هفته های آتی از سه گانی زیباتون همگان بهره خواهند برد.
اگر سه گانی جدیدی هم تا زمان موعود گفته باشید استقبال خواهیم نمود.
هفته ای که قرار است سه گانی شما را بگذارم اطلاع خواهم داد تا اگر سه گانی جدیدتری دارید بفرمایید.
با احترام دعوتید به پست جدید سه گانیکو .